بسم الله...
سلام،
این دو سه روزه خدا چند بار منو خیلی ساده امتحان کرد، امتحانایی که شاید همیشه فکر می کردم برام خیلی سادست!
اما از اکثرش نا موفق بیرون اومدم!
یه چیزی فهمیدم، فهمیدم من که از یه امتحان به این سادگی این نمره رو گرفتم، تو امتحان امام زمانم چند می شم؟!!
فهمیدم که هنوز خیلی مونده که به خودم بگم منتظر المهدی، بگم منتظرم که جزء یاران امام زمان بشم!!
یه حرفی دارم با خود آقا، شاید حرف خیلیا باشه:
آقا جان می دونم که تو این سال دفتر زندگیمو سیاه سیاه کردم،
ولی پسر فاطمه! من اگه شیعه شما نباشم محبتون که هستم،
آقا به حق همین حبی که به شما دارم، "بیا و این دل شکسته را بخر"...!
من: این چند روزه اگه یه ورقی بزنید صفحه زندگیتونو بد نیست،
یه ورقی بزنید ببینید تکلیفاتونو چه جوری نوشتید، ببنید کار مثبتی انجام دادی؟!
ببینید اون طوری که معلم گفته بودو شما قول داده بودید عمل کردید؟!
اون وقت اگه درست نگاه کردی و مثل من دفترتون پاره پوره بود، از معلمتون عذر خواهی کرنید،
اونم اجازه می ده که یه دفتر نو بردارید و از اول بنویسید، اونوقت شاید بشه درست نوشت، از اول:
"آب بابا داد!"
یا علی...
کلمات کلیدی:
